و کتبْنا له فی الْألْواح نبشتیم موسى را در تخته‏ها منْ کل شیْ‏ء موْعظة از همه چیزى پندى و تفْصیلا لکل شیْ‏ء و تفصیل دادن هر چیز از حلال و حرام فخذْها بقوة گیر آن را بزور و أْمرْ قوْمک و فرماى قوم خویش را یأْخذوا بأحْسنها تا بگیرند بنیکوتر فرمان که در آن‏اند سأریکمْ دار الْفاسقین (۱۴۵) آرى نمایم شما را فردا سراى و منزل ایشان که از فرمان و طاعت بیرون شدند.


سأصْرف عنْ آیاتی آرى باز گردانم از سخنان خویش الذین یتکبرون فی الْأرْض ایشان را که گردن میکشند در زمین بغیْر الْحق ببى حق و إنْ یروْا کل آیة و اگر بینند هر نشانى که نمائیم لا یوْمنوا بها بنگروند بآن و إنْ یروْا سبیل الرشْد و اگر راه راستى بینند لا یتخذوه سبیلا آن را راه نگیرند و إنْ یروْا سبیل الغی و اگر راه بى‏راهى بینند یتخذوه سبیلا آن را راه گیرند ذلک بأنهمْ کذبوا بآیاتنا آن بآن است که ایشان سخنان ما دروغ شمردند و کانوا عنْها غافلین (۱۴۶) و از آن چو ناآگاهان غافل نشستند.


و الذین کذبوا بآیاتنا و ایشان که سخنان ما دروغ شمردند و بآن دروغ زن گرفتند و لقاء الْآخرة و بدیدار آخرت کافر شدند حبطتْ أعْمالهمْ تباه گشت کردار ایشان که درین جهان کردند هلْ یجْزوْن إلا ما کانوا یعْملون (۱۴۷) و پاداش دهند ایشان را مگر آنچه میکردند؟


و اتخذ قوْم موسى‏ و قوم موسى ساختند و کردند منْ بعْده از پس غائب شدن موسى به طور منْ حلیهمْ از آن پیرایه‏هاى ایشان که از آل فرعون بعاریت خواسته بودند عجْلا گوساله‏اى جسدا کالبدى بیجانى له خوار بانگى درو أ لمْ یروْا أنه لا یکلمهمْ نمى‏بینند که او با ایشان سخن نمیگوید؟ و لا یهْدیهمْ سبیلا و ایشان را بهیچ راه نمى‏نماید؟ اتخذوه و کانوا ظالمین (۱۴۸) بخدایى گرفتند آن را و در آن ستمکار بودند بر خود.


و لما سقط فی أیْدیهمْ و چون پشیمان گشتند از پرستیدن گوساله و رأوْا أنهمْ قدْ ضلوا و دیدند که از راه بیراه گشتند قالوا گفتند: لئنْ لمْ یرْحمْنا ربنا و یغْفرْ لنا اگر نبخشاید بر ما خداوند ما و نیامرزد ما را لنکونن من الْخاسرین (۱۴۹) ناچار که از زیانکاران باشیم و از نو میدان.


و لما رجع موسى‏ إلى‏ قوْمه و چون موسى از طور با قوم خویش آمد غضْبان أسفا و وى خشمگین و بغایت اندوهگن قال گفت: بئْسما خلفْتمونی منْ بعْدی بد خلیفتان بودید مرا از پس غیبت من! أ عجلْتمْ أمْر ربکمْ دیر آمد شما را وعده‏اى که خداوند شما نهاده بود شما را و ألْقى الْألْواح و تخته‏ها بیفکند و أخذ برأْس أخیه یجره إلیْه او را فرا خود کشید موى و محاسن گرفته قال گفت: ابْن أم اى پسر مادر من! إن الْقوْم اسْتضْعفونی قوم مرا بیچاره و اندک دیدند و بیچاره گرفتند و کادوا یقْتلوننی و کاستندى مرا بکشتندى فلا تشْمتْ بی الْأعْداء دشمنان بمن شاد مکن و لا تجْعلْنی مع الْقوْم الظالمین (۱۵۰) و مرا در عداد مجرمان منه و با گناهکاران یکسان مکن.


قال رب اغْفرْ لی و لأخی گفت: خداوند من! بیامرز مرا و برادر مرا و أدْخلْنا فی رحْمتک و درآر ما را در بخشایش خویش و أنْت أرْحم الراحمین (۱۵۱) و تو مهربانتر مهربانانى.


إن الذین اتخذوا الْعجْل ایشان که گوساله را خداى گرفتند سینالهمْ آرى بایشان رسد غضب منْ ربهمْ خشمى از خداوند ایشان و ذلة فی الْحیاة الدنْیا و خوارى درین جهان و کذلک نجْزی الْمفْترین (۱۵۲) و همچنین پاداش دهیم نو آورندگان را در دین رسول پس مرگ او.


و الذین عملوا السیئات و ایشان که گناهان کردند ثم تابوا منْ بعْدها و باز گشتند پس از آن و آمنوا و بگرویدند إن ربک خداوند تو منْ بعْدها پس گناهان ایشان لغفور رحیم (۱۵۳) حقا که آمرزگار است و بخشاینده‏


و لما سکت عنْ موسى الْغضب و چون خاموش ایستاد از موسى خشم و بیارامید أخذ الْألْواح تخته‏ها برگرفت و فی نسْختها هدى و رحْمة و در نسخت آن راهنمونى است و بخشایشى للذین همْ لربهمْ یرْهبون (۱۵۴) ایشان را که از خداوند خویش میترسند.